شعر در مورد شهید

شعرهای آمنه نقدی پور در رثای شهدا

مدافع حرم(شهید حاج قاسم سلیمانی)

مدافع حرم(شهید حاج قاسم سلیمانی)

مدافعِ حَرَم

مدافعِ حَرَم از جان گذشت بی پروا
نمود سینه سپر، با شُعارِ یا زهرا
همیشه فکرِ شهادت، همیشه فکرِ نبرد
نه ترسِ مرگ در او بود، نه غمِ دنیا
مُدافعِ حَرَم از جنسِ خاک و انسان نیست
چرا که هست، شبیه فرشته، رنگِ خدا
مدافعانِ حَرَم نورشان اهوراییست
به کویشان نماید، مَلَک هماره دعا
مدافعِ حرمم، قامتت شکسته شده
سَرَت، پَرَت، کَمَرَت، زخمی است و بسته شده
بگو کجا سر و دستت و پات جا مانده؟
چه شد که پیکرِ زخمیت بی ردا مانده؟
چَفیه ات شده همرنگِ شعله ی اروند
کجاست چکمه ی صد پاره و کجا سربند؟
سرت میانِ علفزارهاست، پی در پی
حکایتِ پُر از شِکوِه، از جدایی و نی
حکایتِ سر و پایی که بی بدن مانده
دو دستِ قَمِّه شده، خارج از کَفَن مانده
دو دست و گردنِ در خون، شناورِ قاسم
سرِ بریده ی مُحسن، حرفِ آخرِ قاسم
رسیده اید ز هامون و دشت بر الله
خوشا به لشکرِ شیر و غیورِ ثارالله
به دست های بلندی که از غدیر آمد
قسم به روضه که از مَسلخِ کویر آمد
قسم به روزِ اَلَست و شهادتی عَلَنی
شهید گفت: خدایا! تو از مَنی و مَنی
مدافعِ حَرم از آن زمان، زرنگی کرد
برای قربِ خدا، چاره ی قشنگی کرد
به زینب و به حسین و علی نمود سلام
فدای مَرقدشان شد، فداییِ اسلام

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب قاسمانه


عکس نوشته های مذهبی, شهید عماد جهاد مغنیه, قاسم سلیمانی, شهادت